ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از وقتی یادم میاد عمو صداش می زدم، عموی مادرم بود اما از عموی خودم بیشتر دوستش داشتم.
کارش رو از شاگردی تو یه نجّاری شروع کرد، همون موقع ها بود که مهر دختر خاله اش به دلش افتاد و با ساده ترین امکانات زندگی مشترکشون رو شروع کردند.
بعد از گذشت چند سال برای خودش مغازه خرید و بطور جدی مشغول به کار شد، کارش خوب پیش می رفت،اونقدری زمان نگذشته بود که خونه ی بالای مغازه شو هم خرید.
مغازه ش همیشه پُر بود از مبل و میز و صندلی های جور واجور،که اکثرشون رو هم خودش طراحی می کرد.
وارد مغازه که می شدی بوی چوب مستت می کرد...
هیچ وقت یادم نمیره اولین میز تحریر و صندلیم رو اون برام ساخت.
مامان میگفت وسایل چوبی جهیزیه ی دخترای فامیل رو هم اون ساخته.
شاید باورتون نشه اما بعد از گذشت 40 سال از ازدواج پدر و مادرم هنوز بعضی از اون وسایل تو خونه ی ما هستن.
سرتون رو درد نیارم...
عمو 3 تا پسر داشت که کنارش کار یاد می گرفتن،کمی که مزه ی پول زیر دندونشون رفت اختلاف ها شروع شد.
تا جایی که عمو رو تا دادگاه کشیدن...
از این جا به بعد عمو هر روز شکسته تر و شکسته تر می شد...
و هیکل عضلانی و بزرگش خمیده تر می شد، و همش تو خودش بود.
همش سرش پایین بود و نگاهش به دستهای پینه بسته ش،و گاهی طبق عادت همه ی نجّارها وقتی می خواست چیزی یادداشت کنه دست می برد سمت گوشش که از پشت اون خودکار برداره.
القصه... مغازه رو بستن و پسرا هرکدوم با پولی که از فروش وسایل مغازه به دست آوردن و با اعتبار عمو وارد بازار مبل خاورمیانه (یافت آباد) شدن.
و الان به جای یک مغازه هر کدوم چندین مغازه دارن،مغازه هایی که وقتی میری توشون و اتیکت قیمت ها رو میبینی همش از خودت می پرسی اینا به ریاله یا تومن؟!!
تو همه ی این سالها که پسرها پله های ترقی رو 10تا 10 تا طی می کردن و عمو رو تنها گذاشته بودن عمو و زن عمو یه گوشه ی این شهر تنها و بیمار زندگی می کردن تا شاید یک روز یکی از پسر ها زنگ خونه رو به صدا در بیاره.البته دختر ها به پدر و مادرشون سر می زدن.
تا اینکه دیشب عمو بعد از چند ماه بیماری چشماشو واسه همیشه بست.
نمیدونم پسرا امروز با چه رویی میان بهشت زهرا...
نمیدونم دسته گل های چند تومنی قراره آورده بشه...
نمیدونم اون هیکل بزرگ که از بچگی برای من نماد قدرت و بزرگی عمو بود امروز چه جوری کفن پیچ میشه و میره زیر خاک...
نمیدونم شاید اگر ما هم جای پسر های عمو بودیم و پای ایـــــن همه پول در میون بود این کار ها رو می کردیم...
اما میدونم امروز یه قلب شکسته میره زیر خروار ها خاک...
خداحافظ عمو
بدون تو دیگه هیچ مغازه ی نجّاری بوی ناب چوب نمیده...
سلام عزیزم....
خدا رحمتشون کنه...
شکستن دل از اون کاراییه که به سادگی نمیشه جبرانش کرد...مخصوصاً وقتی دست اون کسی که دلش شکسته از دنیا کوتاه بشه......
عمو که الان جای بهتریه....پسراش باید به فکر تغییر رویه ی خودشون باشن.....
باز هم خدا رحمتشون کنه....
تسلیت میگم خانومی
سلام الهه جان
ممنون عزیز،خداوند اموات شما رو هم بیامرزه
تغییر رویه؟!
تو بهشت زهرا باید رفتاراشونو میدیدی
واقعا متاسفم گل گیسو جان.
برای عموت که دیشب از دست رفته
و بیشتر از اون برای پسر عموهات که خیلی وقت پیش از پدرشون از دست رفته ن.
موقع خوندن این پست آدم از دو چیز دردش میاد
شاید هم چند از چند چیز.
درد فقدان مردی از جنس قدیم، از جنس خاطره ها و گذشته ها که دوستش داشتی و الان دیگه نیست.
و درد دیدن اونهایی که به خاطر مال و ثروت مزخرف این دنیا حتی به پدر خودشون هم رحم نکردن.
خدا بیامرزه عموت رو گل گیسو.
حدا بچه هاش رو هم بیامرزه.
صبور باش دوست من. جای عموی تو توی بهشته.
ممنون عبدالکوروش
واقعا دردنــــاکه...
عرض تسلیت
ممنون از همدردی تون
قصه پر غصه و تکراری نامهربانی...و حسرت...
اینی که آخر پستت گفتی هم حرف حقی بود...
کی میدونه...شاید اگه ما هم جای آدمای بد این قصه بودیم همینکارایی رو میکردیم که اونا کردن...راستشو بخوای من یکی که از خودم مطمئن نیستم...و امیدوارم هیچوقت فرصتی پیش نیاد که این ته مونده ایمانم به خودم از بین بره...
بهتون تسلیت میگم...روحشون شاد...
واقعا منم مطمئن نیستم
ممنون از تسلی دادنتون
تسلیت میگم گل گیسو جان
یه جوری شدم
الان نمی تونم حرف بزنم
ممنون آناهیتا
میفهمم
سلام تسلیت میگم عزیزم .روحشون شاد. منم از این عموها دارم...نمیدونم چرا وقتی کارای بچه هاشونو میبینم با خودم عهد میبندم که هیچ وقت بچه دار نشم...
سلام آذرنوش جان
من خیلی وقته این عهدو با خودم بستم
خدایش بیامرزد
واقعا دردناکه که پدر این همه زحمت بکشه و فرزندان...
روحش شاد
روح اموات شما هم شاد
ممنون از همدردی تون
سلام عزیزم...نمیدونم چی بگم...
تسلیت میگم به خاطر رفتن یکی از آدمهایت
یکی از آنهایی که هزار تا بهانه برای به یاد آوردنش و دلتنگ شدن برایش داری..و میدونم چقدر سخته این به یاد آوردن ها..این دلتنگی ها...
روحش شاد...دل شکسته اش را با خودش برد به آن دنیا...جایی که فکر میکنم بهتر قدر دلش را خواهند دانست...
برای تو و خانواده ی گرامی ات آرامش و صبر آرزو می کنم ...
برای پسر عمو ها هم تا دیر نشده معرفتی که مادرشان را دریابند..هرچند که همین حالا هم انگار دیر شده..
سلام تیراژه
ممنون و هزار بار دیگه ممنون برای مسجت
خیلی سخته ...
با رفتارای دیروزشون بعیده ازشون
از صمیم قلب تسلیت میگم
روحش شاد و در آرامش ان شاء الله
ممنون بابک عزیز
خداوند روح اموات شما رو هم در آرامش قرار بده
دلم درد گرفت...
دل من سووخت
خدایش بیامرزد ....
خدا اموات شمارو هم رحمت کنه
خدایش بیامرزد
خدا اموات شمارو هم بیامرزه
سلام عزیزم خدا رحمتشون کنه
سلام وانیا
مرسی
خداوند روح اموات شمارو هم قرین آرامش کنه
سلام گل گیسو جان
تسلیت میگم عزیزم
خدارحمتشون کنه
سلام کیانای خوبم
ممنونم
خدا رفتگان شما رو هم رحمت کنه
چقدر غم انگیز!
روحش شاد....
تسلیت میگم گل گیسو جان
متاسفانه این روزها زیاد میشنویم و میبینیم از این دست صحبتها...
ممنون بهنام جان
میشنویم و میگذریم
فکر میکنیم همش قصه س
سلام گل گیسوی عزیز
ببخش مثل همیشه دیر اومدم
این چند روز نت نمیومدم همین الان دیدم کامنتت رو
خیلی دلم سوخت - بغض کردم - مرد زحمت کشی بودند و هیچ چیز بدتر از خداحافظی از دنیا تو خلوت و غریبانه نیست
خدایش بیامرزاد مطمئنا خدا این بنده های سخت کوش و دست به خیرش رو تنها نمیذاره
و متاسفم برای اون پسر ها متاسفم ....
خیلی ناراحتم گل گیسو و خدا داند که راست میگم
واقعیت تلخی بود سرگذشت این مرد سخت کوش
الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
خدایش بیامرزاد
روحش شاد
سلام پوریا
مرسی که اومدی
ببخش ناراحتت کردم
روح اموات شما هم شاد
خدا رحمتشون کنه و به پسرهاش هم رحم کنه که چه سرنوشتی اونا میخوان داشته باشن
خداوند رفتگان شمارو هم بیامرزه
خدایش رحمت کند
ممنون
خدا اموات شما رو هم رحمت کنه
تسلیت میگم عزیزم...خیلی نوشته ات تاثیرگذاربود خداکنه همه بچه های غافل رو بیدار کنه
ممنون
امیدوارم...
تسلیت میگم عزیز
مرسی هیشکی جون
سلام
خدا رحمتشون کنه
ایشاا... روحش شاد باشه
سلام مهندس
ممنون
vaghty beine do nafar ertebaty vojood dare hichkas gheir az oon do nafar nemidoone beineshoon chy gozashte ... tajrobe be man neshoon dade ke hargez va tahte hich sharayeti nabayad dar morede ertebatate digaran ya har chize digeyi ghezavat kard ... fekr mikoni agar pesaramoohat in post ro bekhoonan chy migan?
man mohabat va eshghe to ro nesbat be amoot dark mikonam ... va amighan behet tasliat migam azizam ...
بله درسته
ممنونم عزیز
سلام...
تسلیت می گم!
اما خوش به حال عمو که تورو داشت... توئی که انقدر دوسش داشتی و می فهمیدی!!!
بوی رطوبت چوب تازه اینجا پیچیده گل گیسو!!!
سلام
ممنونم
منم حس میکنم بوشو...
خدا رحمتشون کنه ایشالا بقای عمر شما و خانواده محترم باشه
____________.♥.
____________.♥♫♥.____________.♥. *
____________.♥♫♥♫.______-.♥♫♥. *
____________.♥♫♥♫♥._-.♥♫♥♫. *
_____________.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. *
______-.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. *
_.♥♫♥♫♥♫♥♥♫♥♫♥♫♥♥♫♥♫♥. * . *
______-.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * . * . * ..
___________.♥♫♥♫♥♫♥♫♥♫♥. * . * . * ..
____________.♥♫♥♫♥._-.♫♥♫♥. * . *. * . * ..
____________.♫♥♫♥.______-.♥♫♥. * .* ..
____________.♥♫♥.____________.♥. * . *.
_____________.♥
┊ ┊ ┊ ┊
┊ ┊ ┊ ★
┊ ┊ ☆
┊ ★
☆
آپم منتظرحضورگرمت هستم
ممنون
گل گیسوی عزیزم
از صمیم قلب بهت تسلیت می گم
دختر اشکم در اومد ...
چقدر ما آدما بی معرفتیم...
تنم لرزید...
چقدر بی معرفتیم
ممنونم مهسا جان
آره واقعا
کجایی دختر؟ منتظر پست هاتم
هستم پوریا
چشم
وای من چقدر دیر رسیدم اینجا... شرمنده.این خوابه هم کار دستم داده... عزیزم تسلیت میگم.. والا نمیدونم در این مواقع چی باید بگم...
ممنونم ریحانه
چیزی نمیشه گفت در واقع
سلام
تسلیت می گم
ایشالله جاشون تو بهشت باشه
تو اکثر خانواده ها این اتفاقات می افته و جای تاسف داره
سلام
ممنون
درسته تو اکثر خانواده ها هست از این مشکلات
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام گل گیسو جان.
تسلیت می گم.
آدم های خوب همیشه زود می رن و با رفتنشون دل آدم به درد میاد !
کاش یچه هاش قدرشو می دونستن !
همیشه خیلی زود دیر می شه...
سلام حنانه ی عزیزم
ممنونم
درسته،همینطوره که میگی...
گل گیسوی عزیز
اومدم بهت عید رو تبریک بگم اما خب به این پست برخوردم
خدایش بیامرزاد.
مرسی کارینو جان
dardnak bod , vaghean tahte tasir gharar gereftam , ona kareshon barekat nadare , ishala ke gham nabini