گل گیسو

بگذار هرقدر که میخواهد سوت بزند... قطاری که از ریل خارج شده تکلیفش روشن است!

گل گیسو

بگذار هرقدر که میخواهد سوت بزند... قطاری که از ریل خارج شده تکلیفش روشن است!

سفر نامه 1






روز اول

آدما وقتی می خوان برن سفر و می خوان کوله بارشون رو ببندن سعی می کنن سبک ترین و کوچیک ترین وسایل رو بردارن. اما من اینجوری نیستم، از ریز و درشت وسایلم نمیتونم بگذرم و همش حس می کنم که نکنه حین سفر به یکی از اونا نیاز پیدا کنم و افسوس بخورم که چرا نیاوردمش؟!
دیشبم که برنامه ی سفر چیده شد همین اتفاق افتاد من بودم و یه کوله پشتیِ متوسط و یه اتاق وسیله!!! بزرگترینشون سنتورم بود و کوچکترینشون مضرابای سنتورم!
از روز اولی که این سنتورو خریدم اجحاف بزرگی در حقش کردم...
بگدریم...
با سختی و کشمکش کوله پشتی مو بستم...
موسیقی های مورد علاقه مو ریختم تو گوشی ؛ شال و کلاه کردم و صبح راه افتادم...
این اولین سفر منه،یعنی سفر خودِ خودم.
خودم مسئولم که دخل و خرجم با هم بخونه،مسئول مراقبت از وسایل و سلامتی و . . .
تو دلم پُر از شور و هیجانِ...
 از امروز 23 مهر 90 سفرِ من شروع میشه،سفـــر به درون...
نمی دونم چقدر طول می کشه، سعی می کنم هر روز سفرنامه بنویسم...
بــرام دعــا کنـیـــد

پ.ن : کامنتدونی بسته ست،اما از قسمت تماس با من میتونید پیام خصوصی بگذارید!