اون: خانوووووم
من: جانم؟
اون با حرارت: وقتی s' به یه کلمه میچسبه...
من بی حوصله: s' نشونه ی مالکیته چطور عزیزم؟
اون با چشمهایی که از شدت هیجان برق میزنه :خانووووووم هنوز سر قولتون هستین که هرکس یه کلمه ی جدید بیاره سر کلاس بهش مثبت میدین؟
من نسبتا عصبانی: بله عزیزم میخوام درس بدم زودتر کلمه ت رو بگو
اون دودستی شیشه ای رو که روش نوشته teacher's میگیره جلوم و با خوشحالی رو به بچه ها و با صدای بلند میگه : یعنی نوشابه ی معلم!!!!!!!!!!
ومنم به سبک مهران مدیری زل میزنم به دوربین!!!
بله خب...
اینم از مظلوم ترین شاگردم!
پی english نوشت : barking dogs seldom bite
پی ترجمه english نوشت : اصطلاح بالا برگردان فارسیش میشه "از اون نترس که های و هو داره، از اون بترس که سر به تو داره" .
تمام مغازه ها شلوغن
رو لب همه از دیدن یه عالمه عروسک بامزه لبخند نشسته
وارد مغازه میشم که برای برادر زاده ی دوستم که به تازگی به دنیا اومده یه عروسک بخرم
اما همه ی عروسک ها یا قرمزن رو رو تنشون نوشته i love u!
یا یه قلب بزرگ قرمز آتشین دستشونه!
تق!
مضرابها رو میگیرم تو دستم
به نت ها نگاه میکنم و به اسم قطعه "پادشه خوبان (تصنیف قدیمی)"توی همین فکر بودم که از خواب پریدم
حتی دستام هم تو حالتی بودن که انگار مضراب توشونه
سنتورم اما...تازه داشت یادم میومد ...
همین امروز صبح بود ...
باورم نمیشه به همین زودی این روز به نیمه رسیده ...
همه چیز مثل فیلم از جلوی چشمم میگذشت ...